loading...
پاک نویس
Milad بازدید : 42 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (1)

 

سلطه گري را گفتند: چه خوري؟

گفت: گوشت ملت!

گفتند: چه نوشي؟

گفت: خون ملت!

گفتند: چه پوشي؟

گفت: پوست ملت!

گفتند: اينها را از چه راهي به دست مي آوري؟

گفت: از جهل ملت

گفتند: از جهل چگونه نگهداري و مراقبت مي كني؟

گفت: در جعبه طلائي تقدس!

گفتند: و چيست محافظ آن جعبه ؟!

گفت: خرافات

Milad بازدید : 25 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

 

لباس زیبای دروغ

داستان زیر بسار جالب است لطفا بخوانیدش

اثر دکتر باستانی پاریزی

"روزي دروغ به حقيقت گفت: ميل داري با هم به دريا برويم و شنا كنيم ؟؟ حقيقت ساده لوح، پذيرفت و گول خورد ، آن دو باهم به كنار ساحل رسيدند، حقيقت، لباسهايش را در آورد و دروغ حيله گر، لباسهاي او را پوشيد و رفت. از آن روز هميشه حقيقت ، عريان و زشت است اما دروغ، در لباس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود. با اين حال باز هم گاهي ، عقل مي آمد و حقيقت را مي يافت و دروغ در لباس حقيقت، لو مي رفت، اينجا بود كه سر و كله مصلحت پيدا شد و به دروغ گفت: من تيغي هستم در دستان توكه هر جا كم آوردي مي تواني گردن حقيقت را بزني و كارش را يكسره كني و  دلها باز به تو خواهند پيوست."


 به نظر شما دروغ مصلحتی خوب است؟یا فقط پنهان کردن حقیقت ونوعی توجیه می باشد؟

 

 

Milad بازدید : 30 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (0)

 

چندی پیش ایمیلی را دریافت کردم که مرا به فکر فرو داشت و بسیار جالب بود می خواستم که آن را برای شما نیز باز گو کنم.محتوای آن چنین بود:

یک استاد ایران دوست آلمانی: شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می نازید

بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید!

امروز یک استاد آلمانی ام که بیش از 
۷۰ سال عمر دارد مرا زیادی به فکر انداخت.می گوید پیش از انقلاب بسیار به ایران سفر کرده است و بعد از انقلاب یک بار که برای همیشه اش بس بوده! شیفته ی عمر خیام و حافظ و اصفهان و طبیعت کردستان است.امروز بعد از ساعتی حرف از خاورمیانه و اعراب و تاریخ و پرسپولیس شد و بلاخره رو به من وعصبانیتهایم نسبت به اعراب گفت:شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می بالید و این واقعن حق شماست اما هرگز با هیچ کدام از شما آشنا نشده ام که برای یک بار هم که شده از خودتان حرف بزنید و بگویید حداقل در همین ۱۰۰ سال اخیر چه کرده اید؟

 همیشه ناراضی هستید و همیشه می نالید.همیشه مقصرهایی وجود دارند که شما را از پیشرفت بازداشته اند و همیشه اعراب ۱۴۰۰ سال پیش مقصرهای اصلی این بازی هستند. اگر تمام این ۱۴۰۰ سال شما به این حال گذشته باشد دلیل حال و روز امروزتان را می فهمم.با هر کدام از شما ایرانی ها که آشنا می شوم از تاریخ تان حرف میزنید بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید و همیشه می اندازید گردن دیگران یا پدرانتان. همیشه از حمله اعراب حرف می زنید و گویی همین دیروز اتفاق افتاده است و طی این ۱۴۰۰ سال دست و پای ما برای تغییر بسته بوده است اگرچه یادتان می رود اینطور نبوده و حتا بعد از اسلام شما هنرمند و دانشمند و فیلسوفهایی که می بایست باشید بوده اید.کمی به اوضاع خودتان چه قبل از انقلاب رضا خان چه قبل از انقلاب خمینی و چه حالا نگاه کنید .. هرگز راضی نیستید :( بلاخره کی می خواهید از خودتان حرفی بزنید؟می گفت: پیش از انقلاب که به ایران می آمدم همه به نظر خوشبخت میرسیدند و این را می شد حداقل از سر و وضع و خانه زندگی ها و رقص و پایکوبی ها فهمید.ولی باز هم همه ناراضی از شاه بد می گفتند.بعد از انقلاب که آمدم اثرات مخرب جنگ را دیدم و نمی توانستم درک کنم چرا دست به کار ساختن نمی شوید.

 برایت متاسفم پریسای عزیز که نمی توانم در این زمینه همراهت شوم!! تو را نمی گویم ولی این عقاید نژاد پرستانه درباره ی اعراب را بسیار شنیده ام. اعراب امروز در دنیا پیشرفته تر، آبرودارتر، دوست تر، همراه تر و موفق تر هستند و من برای آن بیشتر ارزش قائل هستم تا برای مردمانی که همیشه شاکی از همگان و مغرور به آنچه که دیگر نیست یعنی تاریخ. من خوب می دانم حکومت شما خونخوار است اما خوب تر می دانم که آنها متعلق به یک کشور دیگر نیستند و جزئی از کل همان مردمان هستند.در آن کشور هیچکس به فکر ساختن نیست.

 شما اگر نخبه باشید فراری ،اگر بی پول باشید جنایتکار،اگر معمولی باشید سکوت کنندگان بزرگ،اگر بی سواد باشید دین دار و انقلابی و اگر ثروتمند باشید فراری از هویت واقعی تان هستید.وقتی از اینکه اعراب پر رویی می کنند و سن کشورشان به سن پدربزرگ من قد نمی دهد حرف زدم،گفت:در جلسه ای بودم که استاد جغرافیایی اهل پرتغال می خواست درباره ی هویت اصلی اعراب حوزه خلیج فارس صحبت کند.در میان حرفهایش می گوید: آنها ۷۰ سال پیش وجود نداشتند! ناگهان همه اعضای جلسه استاد جغرافیا را به سکوت وا می دارند و می گویند: اتفاقن همین نکته ی قوت است و نشان دهنده ی اینکه:اعرابی که وجود نداشتند امروز سرمایه های غرب را به هر شکل ممکن به سمت خودشان جذب می کنند و در حال سازندگی و کسب رضایت بیشتر مردمشان هستند این اتفاقن می تواند مایه ی افتخارشان باشد.یادتان نرود که بشر همیشه در حال فتح کردن است.اگر نتوانید دفاع کنید و خودتان را نشان بدهید دیگرانی هستند که داشته های شما را ببرند و این قانون طبیعت است که حالا با پروتوکولها و کتابهای قانون بین المللی رنگ و لعاب   شده! ربطی به ایرانی بودن یا عرب و غربی ندارد.

با سپاس از دوستان که مطلب فوق را مطالعه کردند.

Milad بازدید : 24 سه شنبه 21 شهریور 1391 نظرات (2)

به نام خدا

یک شنبه (19/6/91) بازی والیبال ایران –ژاپن برای راهیابی به لیگ جهانی بود که ایران تونست 3-0 ژاپن رو شکست بده. جمعیت خیلی زیادی برای دیدن بازی اومده بودند که پیروزی تیم ملی رو ببینند. بعد از ست سوم که ایران تونست بازی رو ببره و ژاپن از راهیابی به لیگ جهانی باز مونده بود . تمام بازیکنان ژاپن به زمین خودشون اومدند و دست یکدیگر رو گرفتند و به نشانه احترام رو به سوی مردم تعظیم کردند.
شاید این یه احترام خیلی ساده به نظر بیاد ولی اگه یه مقدار به عقب بر گردیم می بینی که در بازی   پرسپولیس –فولاد بعد از این که پرسپولیس به گل می رسه تماشاگرها سنگ هایی رو به زمین پرتاب میکنند که یکی از اون ها هم به سر مربی فولاد-آقای فرکی- اصابت می کنه و سر ایشون می شکنه. و اگه باز هم به عقب برگردیم می بینیم که در دو داربی اخیر یعنی در داربی تهران و رشت نیز همین مشکلات وجود داشت

به نظر شما چه مشکلی وجود داره که ژاپن از این که از راهیابی به لیگ معتبر جهانی صعود نمی کنه –در حالی که خیلی ها عدم صعودشون رو تغییرات مدیریت و کادر فنی می دونستند- این گونه بر خورد می کنه ولی مردم ما برای یک بازی داخلی لیگ چنین کار های ناپسندی را انجام میدهند؟ یکی از این ها می تونه عدم پذیرش شکست باشه که مردم ما نمی تونند شکست رو بپذیرند که من رو یاد داستان معروف فیلم گاو که برگرفته از کتاب غلامحسین ساعدی(ملقب به گوهر مراد) می اندازه که صاحب گاو (مش حسن ) به خاطر فقر و جاهلیت مردن گاوش را نمی پذیره و خودش را به سان گاو در می آورد تا نبود گاو را پر کند. ولی نمی داند که این کار ها موجب نمی شود که گاو او زنده شود.

شاید مردم مانیز نمی دانند که پرتاب کردن سنگ موجب پیروزی تیمشان نمی شود و فقط وجه ی مردم ایران رو در دنیا خدشه دار می کند. ولی اگر به رفتار بازیکنان ژاپن نگاهی بیاندازیم می بینیم که نه تنها شکست را می پذیرند،بلکه هنگام بازی نیز هر بازیکنی که توپی را خراب می کرد دیگر بازیکنان یا مربی عکس العمل ناشایستی را انجام نمی دادند
دلیل دیگر می تواند بی صبری و تحمل باشه که تماشاگران به بازیکنان تیمشان فرصت جبران رو نمی دهیم.

در آخر می خواستم بگم که اگر ما می خواهیم دارای فرهنگ غنی باشیم و دیگر در جامعه یمان کمتر از این دست ناهنجاری های اجتماعی را شاهد باشیم باید فرهنگ سازی رو از خودمان شروع کنیم و چه مشکلی دارد زمانی که فرهنگ کشوری مانند ژاپن که غنی است از آن ها به عنوان الگو استفاده کنیم و به کسانی که دوستشان داریم منتقل کنیم. به نظر من فرهنگ سازی یعنی همین

با سپاس از همه دوستان که وقت گذاشتند و مطلب بالا رو مطالعه کردنند

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 6
  • بازدید کلی : 587